سام درخشانی زاده 31 تیر 1354 تهران بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران است.سام درخشانی دارای مدرک تحصیلی علوم تجربی و دانشجوی انصرافی تئاتر است. او در آموزشگاه بازیگری سمندریان یک دوره بازیگری گذراندهاست و با مجموعه شب زدگان به دنیای بازیگری پا گذاشت.
پس از آن با بهشت آبی، مجموعه همسفر، خانه پدری، دلباخته، و اخیراً هم در سریال سالهای برف و بنفشه و ما چند نفر و روزهای زیبا و نابرده رنج و دارا و ندار و مجموعه پژمان، رؤیای گنجشکها، آوای باران و همه چیز آنجاست نقش آفرینی کرده است.
سام درخشانی با انتشار عکس عروسی اش نوشت : به خاطر همسر جان که خیلی دلش میخواست لباس عروس بپوشه ،یه عروسیه خیلی کوچیک خانوادگی گرفتیم،بدون ماشین عروس و …. ساقدوشمون نفس زیبا بود که فداش بشم.. تو این مدت تحقیق کردم دیدم در صد بالایی از کسانی که روشنفکری میکنن و عروسی نمیگیرن زندگیشون تو سالای اول از هم میپاشه(حداقل اونایی که من میشناختم)گرفتن عروسی انگار یه جورایی زندگی عروس و دامادُ گارانتی میکنه،حداقل برای چند وقت،،پس عروسی بگیرین فقط ساده بگیرین ویه کاری کنین به همه خوش بگذره..همین… دیشب به ما خیلی خوش گذشت با اینکه من از عروسی خوشم نمی یومد و فقط بخاطر عسل که دوست داشت گرفتم ولی خداییش خیلی خوش گذشت…جاتون خالی بود (از برادر ماه ام مهدی عباسی تشکر میکنم که نذاشت اب تو دل ما تکون بخوره و یه پذیرایی فوق العاده کرد در یک محیط رویایی… از ایمان دوست خوبم تشکر میکنم بابت زیبا کردن ما که هرکی دید گفت کارش حرف نداره و همچنین از ورقای عزیزم که خیلی زحمت کشید برای عکس و فیلم،البته با کمک گروه نازنینش…)
علی اوجی با انتشار این تصویر نوشت : بهترین آرزوها رو برات دارم عروسیت مبارک انشالله سالیان سال در کنار عسل بانو و عسل در کنار تو به خوبى و خوشى با عشق زندگى کنید دوست دارم مبارک عزیز دلم
کامبیز دیرباز با انتشار این تصویر نوشت : یکى از زیباترین شبهاى زندگیم، بالاخره سامى هم داماد شد…
سام درخشانی با انتشار این تصویر نوشت : امشب وقتی از خونه یکی از دوستام که خیلی واسم عزیزه و مثله برادرم میمونه داشتیم برمیگشتیم،، نمیدونم چرا ؟؟؟!!!!….. داشتم به این فکر میکردم که دوست داشتم مثل الان زنمو، دوست داشتم؟(احساس خوشبختی) یا اینکه بجای این ماشینی که زیر پامه،یه ماشینِ اخرین مدل میلیاردی زیرِ پام بود؟؟؟!!!!(پول ( که یهو عسل گفت نیگاه کن بغیرِ ما هیچ ماشینی تو صدر نیست( یکی از شولوغترین بزرگراههای تهران)… عجیب بود ولی راست میگفت… خیلی باحال بود تا چشم کار میکرد یدونه ماشینم نبود،، منم جوگیر شدمُ گازشو گرفتم که یهو یکی از این عکاسای بیکار بزرگراه عکسمونو گرفتُ.. مام کلی خندیدیم و حال کردیم و از خودمون عکس گرفتیم… بعد جواب سئوالمو گرفتم.. نتیجه اخلاقی :اینو من میگم که از جنسِ خودتونه… اگه یه چیزی تو زندگیتون دارین که یادش یه لبخند به لبتون میاره یعنی شما خوشبختین…بخداخوشبختی پول نیست… زیاد دارم دوستایی که پول تا دلت بخواد دارن ولی احساس خوشبختی نمیکنن وخوشحال نیستن ایشالا شما خوشبخت و خوشحال باشین…
سام درخشانی با انتشار عکس نوشت : اصلا ادم سیاسی نیستم.. اما همیشه اقای خاتمی رو دوست داشتم و اصولاً اعتقاد دارم که اقای خاتمی رو حتی دشمناشم،دوستش دارن..
برا همین همیشه دلم میخواست که وقتی میخوام عقد کنم اینکارو با نَفَس گرم و خوش انرژی ایشون انجام بدم که خدارو شکر این اتفاق امروز افتاد
امیدوارم شمام هر چی زودتر بتونین عشق زندگیتونو بدست بیارین خلاصه اینکه به قول معروف مام رفتیم قاطیه مرغا…
سام درخشانی، بازیگری کهنهکار و محبوب است و قطعا شناخت زیادی روی او دارید ولی بد نیست درباره همسر او بدانید که عسل امیرپور نام دارد و متولد سال 1362 است؛ او به عنوان مربی بدنسازی مشغول به کار است ولی تحصیلاتش را در رشته نقاشی تا مقطع لیسانس پشت سر گذاشته؛ بنابراین نقاشی میکند و اتفاقا جالب است بدانید که خواهر سام درخشانی هم نقاش است و به گفته سام، حالا خانه آنها تبدیل به یک گالری نقاشی شده است. اما ماجرای آشنایی این زوج چگونه بود؟
سام: من و عسل یک دوست خانوادگی مشترک داشتیم که ما را برای یک مهمانی خانوادگی دعوت کرد. در آن مهمانی با عسل آشنا شدم و این آشنایی ادامه پیدا کرد. بعد از مدتی خانوادههای ما نیز با هم رفتوآمد پیدا کردند و این باعث شناخت بیشتر ما نسبت به اخلاق و روحیات همدیگر و در نهایت منجر به ازدواج ما شد.
عسل: در ابتدا اصلا فکر نمیکردم آشنایی من و سام به مرحله ازدواج برسد ولی رفته رفته این حس در ما به وجود آمد که میتوانیم زندگی مشترکمان را در کنار هم تشکیل بدهیم.
سام: یکبار تنهایی نزد پدر و مادر عسل رفتم و با آنها درباره ازدواجمان صحبت کردم. لطف داشتند و گفتند با شناختی که نسبت به من دارند، با این ازدواج موافقت میکنند. چون با توجه به شرایط کاری قشر ما، آن اوایل کمی نسبت به این موضوع گارد داشتند ولی با توجه به رفتوآمدهایی که بین دو خانواده شکل گرفته و باعث شناخت دو خانواده از هم شده بود، در نهایت بار این مسوولیت را به دوش من و عسل انداختند و تصمیمگیری نهایی را به عهده خودمان گذاشتند. بالاخره یک روز با خانواده به منزل عسل رفتیم، شامی خوردیم، گپی زدیم و در پایان تمام قرارها را گذاشتیم که منجر به عقد من و عسل شد.
عسل: همانطور که سام هم گفت ناخودآگاه نسبت به حرفه او کمی حس تردید و گارد وجود داشت ولی آنقدر همه چیز سریع اتفاق افتاد که شاید باورتان نشود. سام آدمی است که خیلی فوری تصمیم میگیرد. بعد از اینکه به خوبی با یکدیگر و خانوادههای هم آشنا شدیم و دوران آشناییمان سپری شد، یک روز سام به من گفت: «دو روز دیگر برای خواستگاری میآیم» و واقعا همین کار را کرد و اتفاقات بعد از آن هم در عرض یک هفته رخ داد و. . .
سام: اصلا اینطور نبوده که بخواهیم در تصمیم برای ازدواج یا حتی در تصمیم برای مسائل دیگر زندگیمان، احساساتی عمل کنیم. ما به شناخت کافی از یکدیگر دست پیدا کرده بودیم و به این نتیجه رسیدیم که میتوانیم زندگی خوبی را در کنار هم تشکیل دهیم. من حتی خواستگاری اصلیام را از عسل در روز تولدش انجام دادم و در مقابل دوستانم او را سورپرایز کرده، شخصا از او خواستگاری کردم و حلقهای به او دادم ولی به هرحال برای ما سنتها و مراسم مرسوم این کار نیز مهم بود و مراسم خواستگاری ما با حضور خانوادهها نیز برگزار شد و از آنجا که قبل از آن تصمیم اصلی را گرفته بودیم، کارها به سرعت انجام شد.
سام: شرایط امروز دیگر شرایطی نیست که خواستگاریها خیلی به صورت سنتی برگزار شود؛ یعنی بشخصه ازدواج سنتی را برای خودم در نظر نداشتم. دوست داشتم وقتی قرار است ازدواج کنم، همراه با شور و عشق و علاقهمندی باشد. اینکه فرد مورد نظرم را پیدا کنم، اشتراکات و تفاهمها را بین خودمان پیدا کنیم و با علاقهای که بینمان به وجود میآید، ازدواج کنیم.
سام درخشانی با انتشار این تصویر نوشت : سلام دیشب تو یه برنامه خوب با عمو فیتیله ها.. دوستان خوب و هنرمند که بخاطر سوء تفاهم مدتی اجازه کار نداشتن و من بسیار بسیار خوشحالم که تو اولین برنامه بعد از یه مدت استراحتی که داشتن حضور داشتم… با ارزوی شادی و پیروزی برای این سه عزیز دل
سام درخشانی با انتشار این تصویر نوشت : خندوانه در کنار رامبد عزیزم و جناب خان باحال و دوستان
سام درخشانی با انتشار این تصویر نوشت : نوستالژی من و پسر عموم پیام. خلاصه اینکه ما هم سربازی رفتیم
سام درخشانی با انتشار این تصویر نوشت : روزهای پایانی 8:30 دقیقه
سام درخشانی زاده 31 تیر 1354 تهران بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران است.سام درخشانی دارای مدرک تحصیلی علوم تجربی و دانشجوی انصرافی تئاتر است. او در آموزشگاه بازیگری سمندریان یک دوره بازیگری گذراندهاست و با مجموعه شب زدگان به دنیای بازیگری پا گذاشت.
پس از آن با بهشت آبی، مجموعه همسفر، خانه پدری، دلباخته، و اخیراً هم در سریال سالهای برف و بنفشه و ما چند نفر و روزهای زیبا و نابرده رنج و دارا و ندار و مجموعه پژمان، رؤیای گنجشکها، آوای باران و همه چیز آنجاست نقش آفرینی کرده است.
سام درخشانی با انتشار عکس عروسی اش نوشت : به خاطر همسر جان که خیلی دلش میخواست لباس عروس بپوشه ،یه عروسیه خیلی کوچیک خانوادگی گرفتیم،بدون ماشین عروس و …. ساقدوشمون نفس زیبا بود که فداش بشم.. تو این مدت تحقیق کردم دیدم در صد بالایی از کسانی که روشنفکری میکنن و عروسی نمیگیرن زندگیشون تو سالای اول از هم میپاشه(حداقل اونایی که من میشناختم)گرفتن عروسی انگار یه جورایی زندگی عروس و دامادُ گارانتی میکنه،حداقل برای چند وقت،،پس عروسی بگیرین فقط ساده بگیرین ویه کاری کنین به همه خوش بگذره..همین… دیشب به ما خیلی خوش گذشت با اینکه من از عروسی خوشم نمی یومد و فقط بخاطر عسل که دوست داشت گرفتم ولی خداییش خیلی خوش گذشت…جاتون خالی بود (از برادر ماه ام مهدی عباسی تشکر میکنم که نذاشت اب تو دل ما تکون بخوره و یه پذیرایی فوق العاده کرد در یک محیط رویایی… از ایمان دوست خوبم تشکر میکنم بابت زیبا کردن ما که هرکی دید گفت کارش حرف نداره و همچنین از ورقای عزیزم که خیلی زحمت کشید برای عکس و فیلم،البته با کمک گروه نازنینش…)
علی اوجی با انتشار این تصویر نوشت : بهترین آرزوها رو برات دارم عروسیت مبارک انشالله سالیان سال در کنار عسل بانو و عسل در کنار تو به خوبى و خوشى با عشق زندگى کنید دوست دارم مبارک عزیز دلم
کامبیز دیرباز با انتشار این تصویر نوشت : یکى از زیباترین شبهاى زندگیم، بالاخره سامى هم داماد شد…
سام درخشانی با انتشار این تصویر نوشت : امشب وقتی از خونه یکی از دوستام که خیلی واسم عزیزه و مثله برادرم میمونه داشتیم برمیگشتیم،، نمیدونم چرا ؟؟؟!!!!….. داشتم به این فکر میکردم که دوست داشتم مثل الان زنمو، دوست داشتم؟(احساس خوشبختی) یا اینکه بجای این ماشینی که زیر پامه،یه ماشینِ اخرین مدل میلیاردی زیرِ پام بود؟؟؟!!!!(پول ( که یهو عسل گفت نیگاه کن بغیرِ ما هیچ ماشینی تو صدر نیست( یکی از شولوغترین بزرگراههای تهران)… عجیب بود ولی راست میگفت… خیلی باحال بود تا چشم کار میکرد یدونه ماشینم نبود،، منم جوگیر شدمُ گازشو گرفتم که یهو یکی از این عکاسای بیکار بزرگراه عکسمونو گرفتُ.. مام کلی خندیدیم و حال کردیم و از خودمون عکس گرفتیم… بعد جواب سئوالمو گرفتم.. نتیجه اخلاقی :اینو من میگم که از جنسِ خودتونه… اگه یه چیزی تو زندگیتون دارین که یادش یه لبخند به لبتون میاره یعنی شما خوشبختین…بخداخوشبختی پول نیست… زیاد دارم دوستایی که پول تا دلت بخواد دارن ولی احساس خوشبختی نمیکنن وخوشحال نیستن ایشالا شما خوشبخت و خوشحال باشین…
سام درخشانی با انتشار عکس نوشت : اصلا ادم سیاسی نیستم.. اما همیشه اقای خاتمی رو دوست داشتم و اصولاً اعتقاد دارم که اقای خاتمی رو حتی دشمناشم،دوستش دارن..
برا همین همیشه دلم میخواست که وقتی میخوام عقد کنم اینکارو با نَفَس گرم و خوش انرژی ایشون انجام بدم که خدارو شکر این اتفاق امروز افتاد
امیدوارم شمام هر چی زودتر بتونین عشق زندگیتونو بدست بیارین خلاصه اینکه به قول معروف مام رفتیم قاطیه مرغا…
سام درخشانی، بازیگری کهنهکار و محبوب است و قطعا شناخت زیادی روی او دارید ولی بد نیست درباره همسر او بدانید که عسل امیرپور نام دارد و متولد سال 1362 است؛ او به عنوان مربی بدنسازی مشغول به کار است ولی تحصیلاتش را در رشته نقاشی تا مقطع لیسانس پشت سر گذاشته؛ بنابراین نقاشی میکند و اتفاقا جالب است بدانید که خواهر سام درخشانی هم نقاش است و به گفته سام، حالا خانه آنها تبدیل به یک گالری نقاشی شده است. اما ماجرای آشنایی این زوج چگونه بود؟
سام: من و عسل یک دوست خانوادگی مشترک داشتیم که ما را برای یک مهمانی خانوادگی دعوت کرد. در آن مهمانی با عسل آشنا شدم و این آشنایی ادامه پیدا کرد. بعد از مدتی خانوادههای ما نیز با هم رفتوآمد پیدا کردند و این باعث شناخت بیشتر ما نسبت به اخلاق و روحیات همدیگر و در نهایت منجر به ازدواج ما شد.
عسل: در ابتدا اصلا فکر نمیکردم آشنایی من و سام به مرحله ازدواج برسد ولی رفته رفته این حس در ما به وجود آمد که میتوانیم زندگی مشترکمان را در کنار هم تشکیل بدهیم.
سام: یکبار تنهایی نزد پدر و مادر عسل رفتم و با آنها درباره ازدواجمان صحبت کردم. لطف داشتند و گفتند با شناختی که نسبت به من دارند، با این ازدواج موافقت میکنند. چون با توجه به شرایط کاری قشر ما، آن اوایل کمی نسبت به این موضوع گارد داشتند ولی با توجه به رفتوآمدهایی که بین دو خانواده شکل گرفته و باعث شناخت دو خانواده از هم شده بود، در نهایت بار این مسوولیت را به دوش من و عسل انداختند و تصمیمگیری نهایی را به عهده خودمان گذاشتند. بالاخره یک روز با خانواده به منزل عسل رفتیم، شامی خوردیم، گپی زدیم و در پایان تمام قرارها را گذاشتیم که منجر به عقد من و عسل شد.
عسل: همانطور که سام هم گفت ناخودآگاه نسبت به حرفه او کمی حس تردید و گارد وجود داشت ولی آنقدر همه چیز سریع اتفاق افتاد که شاید باورتان نشود. سام آدمی است که خیلی فوری تصمیم میگیرد. بعد از اینکه به خوبی با یکدیگر و خانوادههای هم آشنا شدیم و دوران آشناییمان سپری شد، یک روز سام به من گفت: «دو روز دیگر برای خواستگاری میآیم» و واقعا همین کار را کرد و اتفاقات بعد از آن هم در عرض یک هفته رخ داد و. . .
سام: اصلا اینطور نبوده که بخواهیم در تصمیم برای ازدواج یا حتی در تصمیم برای مسائل دیگر زندگیمان، احساساتی عمل کنیم. ما به شناخت کافی از یکدیگر دست پیدا کرده بودیم و به این نتیجه رسیدیم که میتوانیم زندگی خوبی را در کنار هم تشکیل دهیم. من حتی خواستگاری اصلیام را از عسل در روز تولدش انجام دادم و در مقابل دوستانم او را سورپرایز کرده، شخصا از او خواستگاری کردم و حلقهای به او دادم ولی به هرحال برای ما سنتها و مراسم مرسوم این کار نیز مهم بود و مراسم خواستگاری ما با حضور خانوادهها نیز برگزار شد و از آنجا که قبل از آن تصمیم اصلی را گرفته بودیم، کارها به سرعت انجام شد.
سام: شرایط امروز دیگر شرایطی نیست که خواستگاریها خیلی به صورت سنتی برگزار شود؛ یعنی بشخصه ازدواج سنتی را برای خودم در نظر نداشتم. دوست داشتم وقتی قرار است ازدواج کنم، همراه با شور و عشق و علاقهمندی باشد. اینکه فرد مورد نظرم را پیدا کنم، اشتراکات و تفاهمها را بین خودمان پیدا کنیم و با علاقهای که بینمان به وجود میآید، ازدواج کنیم.
منابع :
زندگی ایده آل
اینستاگرام سام درخشانی