برداشتهاند تیتر زدهاند ترانه زن یک تاجر مقیم انگلیس شد و الان هم لندن است. دوستانمان به شوخی سربه سر همسرم میگذارند و اسم همسرم را گذاشته اند تاجر ونیزی! من و همسرم همسن هستیم و او تا ماه پیش دانشجو بود و درسش تازه تمام شده
کمتر پیش میآید بازیگری بی آنکه در تلویزیون حضور داشته باشد مورد توجه و محبوبیت مردم واقع شود. ترانه علیدوستی، چنین ویژگیای دارد. او 14 سال پیش با بازی در نقش ترانه فیلم «من ترانه 15 سال دارم / رسول صدرعاملی» دیده شد و در همان 18 سالگی، سیمرغ گرفت. او در این سالها با انتخابهای درست، در فیلمهای ماندگاری مانند شهرزیبا، درباره الی،چهارشنبه سوری، کنعان و … بازی کرده و در سه تئاتر محمدرحمانیان (مانیفست چو، روز حسین و فنز) روی صحنه رفته است.
دختر حمید علیدوستی، فوتبالیست نام آشنای، علاوه بر سینما و تئاتر، دستی بر آتش ترجمه هم دارد و چهار سال پیش کتاب رویای مادرم نوشته آلیس مونرو را ترجمه کرد. او این روزها در حالی که بیشتر از دو سال است، مادر شده، نقش اول سریال شهرزاد را برعهده دارد.این، اولین سریال علیدوستی 32 ساله است که البته برای شبکه نمایش خانگی تولید شده است. با او درباره این تجربه جدید گفتوگو کردهایم.کار در شبکه خانگی ریسک بزرگی است و از آنجایی که کار تاریخی دشواریهای خاص خودش را دارد و همچنین 26 قسمت زمان زیادی از بازیگر میگیرد به نحوی که ممکن است چند پیشنهاد فیلم سینمایی را رد کند، چطور حاضر به قبول بازی در شهرزاد شدید؟
من تابه حال با آقای فتحی همکاری نداشتم ولی از قبل ایشان را میشناختم. از کارهایشان شناخت داشتم و پیش از اینها صحبت همکاری بین ما اتفاق افتاده بود ولی شرایطش مهیا نشد.نکته جالبی که درباره آقای فتحی وجود دارد این است که آدم اهل مطالعه و با معلوماتی در زمینه ادبیات نمایشی و تاریخی هستند و این از کارهایشان مشخص است. همیشه سریالهایشان را دنبال میکردم و برایم جالب بود.وقتی به من پیشنهاد دادند که نقش شهرزاد را بازی کنم، با تصور اینکه سر این کار نخواهم رفت و همکاری نخواهم داشت، حس خوبی نداشتم چون چیز تجربه شدهای نبود.
دیدگاهم این بود که تابه حال با تلویزیون کار نکردم و اینکه به نظرم شبکه نمایش خانگی مختص آیتمهای طنز است! تجربه نشان داده بود که کارهای شبکه خانگی کارهای موفقی نیستند و عمدتا به نتیجه نمیرسند و این گزینه هم امتحان خودش را پس نداده بود و واقعا کار ریسکی بود.بعید میدانستم این کار را بکنم منتهی قصه را که خواندم، وسوسه شدم و قرار بر این شد که باهم صحبت کنیم.خوشبختانه نه فقط من و آقای فتحی بلکه همه گروه عوامل و بازیگرها فهمیدیم که دنبال یک چیز واحدی هستیم؛ دنبال یک جنس خاصی از کار.
نمیخواهم بگویم کار بیعیب و نقص است، ولی اول اینکه متن قوی داشت. دوم اینکه از شیوه پیشرفت کار مشخص است که قرار است چه اتفاقی بیفتد.البته همه اینها به شرط این بود که کار خوب دیده شود. با این حال کار شبکه نمایش خانگی شبیه هندوانه دربسته است و نگرانی ما بیشتر از این جهت بود، واقعا نمیشود آینده را پیشبینی کرد.با توجه به اینکه بیشتر بازیگر سینما هستید و تا الان در سریال ایفای نقش نکردهاید و بچه کوچک هم داشتید، چطور با این قضایا کنار آمدید؟
گروه ساخت شهرزاد انعطافپذیری زیادی با من داشتند. اگر تا الان توانستم 24 ساعته در خدمت پروژههایی باشم و سر این کار این موقعیت را نداشتم، به خاطر فرزندم با من همه جوره کنار آمدند و من تمام آخر هفتهها کنار خانواده بودم. در اواسط کار هم خیلی هوای من را داشتند و همه اینها قبل از شروع کار مطرح و برنامهریزی شده بود.وقتی کار را شروع کردید دخترتان چند سالش بود و بعد از اتمام چقدر؟
شهرزاد 23 آذر 93 کلید خورد که دخترم یکسال و سه ماهه بود. اتمام کار شهرزاد دقیقا مصادف شد با دو سالگی دخترم که الان دقیقا دو سال و سه ماهه است و من در اینمدت در تمام لحظههای فیلمبرداری شاهد بزرگ شدنش از نزدیک بودم.تا به حال با جوانها کار کرده بودید، بازی در کنار آقای نصیریان چگونه بود؟
شاید اولین بار در زندگی بود که من اینقدر حیرتزده بودم. وقتی بازی ایشان را نگاه میکردم از فضای ذهنی خودم بیرون میآمدم. برایم باور نکردنی بود و الان خیلی خوشحالم از این اتفاق. این سریال بهانهای شد که به یاد بیاورم ایشان چه بازیگر بزرگی هستند.فکر میکنم از این هنرمندان بینظیر کم نداریم اما گاهی از خاطرمان میروند که هستند.
آقای نصیریان برای بازی به من کمک میکردند و من واقعا لذت میبردم. جمله معروفی داشتند که میگفتند: «بازیگری است».ایشان واقعا با این زندگی میکنند. برای من تمام صحنههایی که با آقای نصیریان بازی داشتم خیلی خیلی لذتبخش بود. پیشکسوتهای زیادی داریم که من تابه حال شانس این را نداشتم که کنارشان بازی کنم و متاسفانه گاهی فرصتها بهراحتی از دست میروند.تاریخ ما بیشتر مردانه است تا زنانه؛ الگوهای مشخص زنانهای برای بازی در کار تاریخی آن برهه وجود ندارد، شما از چه منابعی استفاده کردید؟
در این زمینه الگوی سینمایی نداریم ولی ادبیات کمک بزرگی به من کرد. بالاخره همه ما اشرافی به اطلاعات آن زمان که خیلی هم دور نیست، داریم.هم در مدرسه دربارهاش خواندهایم، هم در مجلات و روزنامهها دربارهاش نوشتهاند. کودتای 28 مرداد و مصدق هنوز بحثاش بین مردم در جریان است و مساله فراموش شدهای نیست و با آن فضا بیگانه نیستیم.ولی درباره الگوی زنانه تمام تخیل من به ادبیات برمیگردد و سعی کردم از کلمات خاص آن دوره استفاده کنم. ولی به طور مشخصی از یک شخصیت زن تاریخی الگو نگرفتم و همه شخصیت شهرزاد یک تخیل و تصور است.وقتی فیلمبرداری یک کار سینمایی تمام میشود، کار بازیگر با آن پروژه هم تمام میشود. اما داستان پروژههای نمایش خانگی متفاوت است. بازیگران باید در نشستها، مراسم رونمایی، پرسش و پاسخهای رسانهای حضور مداوم و مستمر داشته باشند.
این کار شبیه نوعی بازاریابی یا بیزنس است… این حضور در مجامع و محافل شما را اذیت نمیکند؟نه! البته من در پروژههای سینمایی که حضورم نیاز بوده همیشه انجام وظیفه کردهام و در این قبیل مراسم شرکت کردهام، از اکران مردمیگرفته تا در مراسم نشست و پرسش و پاسخ. به نظرم بازیگری که کارش را دوست دارد باید در مرحله عرضه کار به مخاطب هم حضور داشته باشد.این کار هم با طیف گستردهتری از قشرهای متفاوت روبروست که اقتضائات خاص خودش را دارد برای عرضه و فروش. به نظرم دردسری نیست. من با کمال میل این کارها را انجام میدهم.چیزی که عجیب است این است که چقدر عوامل این کار خوشحال و راضیاند…امیدوارم در انتقاد از این طریق به روی ما بسته نشود که چون ما این کار را دوست داریم ، معنیاش این است که این کار بدون نقص است. من خودم دوست دارم انتقادهای سازنده و به درد بخور را از مردم بشنوم. ولی نمیشود گفت که خوشحال نیستم.
نه! اصلا ناراحت نیستم. راستش را بخواهید چون چند سالی است فیلمهایی که بازی کردم اکران نمیشود، در نتیجه خیلی ناراحت این قضیه نیستم. من قبلا جشنواره را خیلی دوست داشتم به خاطر دورهمیهایش.
فضایی که برای دیدن همدیگر وجود داشت ضمن اینکه ارزیابی کلی برای کارنامه یک سال کار سینمایی ایران بود.میشد درباره فیلمها صحبت کرد، نقد و بررسی وجود داشت. خوب مسلما ما هم دلمان میخواهد کاری که یک سال برایش زحمت کشیدیم دیده شود و بحث و بررسیهایش را هم بشنویم. منتهی چند سالی است که جشنواره از این فضا خارج شده است.فکر نکنید منظورم فقط فیلمهایی است که خودم در آن بازی کردم. من فیلمهای دیگران را هم دیدم و این فاصله گرفتن را حس کردم. چیزی که بیشتر در فضای جشنواره وجود دارد، حواشی فیلمهاست تا خود فیلمها. در نتیجه ترجیح میدهم درباره کاری صحبت کنم که مردم آن را میبینند و دربارهاش صحبت میکنند.