چه کلمه مظلومی است قسمت
همه نامردی ها را به عهده میگیرد
20 میدهم ، شاید هم 21 . . !
خیانت را در لباس عشق بازی کردن هنر میخواهد ،
که تو باهنری . . .
کاش ماه ،
همیشه پشت ابر بماند
نمی خواهم بدانم ،
شب مهتاب ،
بی من چه می کنی . . .
بیشتر از آنچه سزاوارش باشم بهم صدمه زدی
فقط به این خاطر که بیشتر از آنچه سزاوارش باشی
عاشقت بودم !
تا آخر عمر درگیرم خواهی بود
انکار نکن ؛ مقایسه تو را از پای در می آورد !
تعجب نکن که چرا هنوز فراموشت نکردم
آدمها ه?چوقت بزرگتر?ن اشتباهشونو فراموش نم?کنن
ه?چوقت !!!
کاش به جای دلم ، دستم را میشکستی که
نمک نداشت !
بدی آدم نمک نشناس اینه که
وقتی یاد کارایی که براش کردی میوفتی
به خودت بیشتر فحش میدی تا اون !
اونی که واسه تو ادعا میکنه
واسه با ما بودن دعا میکنه ، بـــــله !
آدم ها عوض نم?شن
فقط بعد از مدت? خود واقع?شونو نشون م?دن !
وقتی تنها شدم
فهمیدم قصه مادربزرگها درست بود
همیشه یکی بود یکی نبود …
زخم که میخورى مزه مزه اش کن
حتمانمکش آشناست
آن روز که مى شکستم
مى دانستم که از کاسه شکسته آب نخواهى خورد…
گناهش گردن خودش!
آن روز که حسرتش را خوردم روزه بودم…
درد داره که همیـــــشه
اونــی که تـو خیــالته، بی خیالتــــه…
هیس!
گوشم کر شد نامردی را مگر فریاد میزنند؟
زمانی که آسمان دلت از نامردی ها ابریست
به چشمانت اجازه باریدن نده که در خود شکستن
بهتر از در نگاه دیگران شکستن است
در برابر آن همه نامردی که در حقم کرد
سکوتم حرف قشنگی نبود …
به نامردی نامردان قسم جانا که نامردی
که نامردان خجل گشتند از بس تو نامردی
بسلامتی اونی که تو همه این نامردی
ما رو مرد حساب می کنه
مردونه حرف بزن مردونه بخند مردونه گریه کن
مردونه عشق بورز مردونه ببخش
مرد باش و هیچ وقت نامردی نکن
مخصوصا در حق کسی که باورت کرده و بهت تکیه کرده
به سلامتی مردایی که از پل نامردی نمیرن
ولی تو دریای مردی غرق میشن
از سیگار کشیدن هیچکس مرد نشد
اما از نامردی خیلی ها سیگاری شدن
دلم برای خودت که نه
ولی برای نامردی هات تنگ شده
تو این دنیای نامردی
بدنبال چه میگردی
نگرد، بیهوده میگردی
جوانمردی قدیمی شد
رفیقان عهد بشکستند
فقط تو ماه شبگردی
که بی منت جوانمردی
انان که بودنت را قدر نمیدانند
رفتنت را نامردی میخوانند
دلم از بی کسی غمگین است
ولی کویر تنهاییم را با بهشت پر از نامردی عوض نمیکنم
مادرم
مرا ببخش قرمزی چشمانم بخاطر سوزششان نبود
دلیلش گریه کردن برای نامردی بود که اسم خودش را “مرد”میگذاشت
مردان در مسیر عشق به وسعت نامتناهی نامردند
گدایی عشق میکنند تا وقتی که به تسخیر قلب زن مطمئن نیستند
اما همین که مطمئن شدند نامردی را در حد مردانگی انجام میدهند
خداجونم همه نامردایی که در حقم نامردی کردن رو می بخشم
چون محتاج بخشیدن تو هستم
ب سلامتیه قالی، که اجازه میده هر مرد و نامردی روش پا بزارن
اما باز از ارزشش هیچی کم نمیشه
مردانگی ات را
با غرور بی اندازه ات به دختری که عاشق توست ثابت نکن
مردانگی را زمانی میتوانی نشان دهی که دختری
با تمام تنهایی اش به تو تکیه کرده
و با تکیه به غرور تو به قدرت تو
در این دنیای پر از نامردی قدم بر میدارد
عشق موجی است که بر دریای نامردی شناور است
لاشه عاشقی ام سگ خور نامردی تو
آنقدر خون به دلش هست که هارت بکند
دلم از این همه نامردی مردمان این دیار
میگیرد
به سلامی اونایی که نامردی های زمونه
نامردشون نکرد