آموزش آشپزی و دستور پخت شنیسل مرغ خوشمزه در منزل
فیله مرغ :•: 3 عدد
نمک و فلفل :•: به مقدار لازم
پیاز :•: 1 عدد
روغن سرخ کردنی :•: 2 قاشق غذاخوری
آرد ساده و آرد سوخاری :•: به مقدار لازم
تخم مرغ :•: 2 عدد
ادویه مخلوط :•: به مقدار لازم
گوجه فرنگی و جعفری :•: برای تزیین
دستور آشپزی و پخت شنیسل مرغ خوشمزه در منزل
ابتدا پیاز را رنده کنید تا آب پیاز خارج شود سپس فیله های مرغ را به صورت عمودی برش دهید و نیم ساعت داخل نمک ، فلفل ، ادویه و پیاز قرار دهید. رنده کردن پیاز برای اینست که آب پیاز مرغ را بسیار ترد و خوشمزه می کند و بوی مرغ را کامل از بین می برد. اگر مرغ ها مدت زیادی در مواد گفته شده خوابانده شود غذای شما خوشمزه تر میشود بهتر است این کار را از شب قبل انجام دهید.
داخل تابه روغن ریخته و بگذارید داغ شود. سپس فیله های مرغ را به آرد ساده آغشته کرده و بعد داخل تخم مرغ زده شده فرو کرده و بعد داخل آرد سوخاری بغلتانید و داخل تابه بگذارید تا هر دو طرف آن سرخ شود.در صورت تمایل مرغ را بعد از کوبیدن ابتدا نیم پز کرده و بعد در مواد غلطانده و سرخ نمایید.
برای خوشمزه تر شدن شنیسل مرغ مقداری زعفران پودری به آرد سوخاری اضافه کنید. در آخر آن را با جعفری و گوجه فرنگی تزیین کرده سرو نمایید.
عکس جدید مدل مانتو تابستانی بلند و شیک با پارچه نخی گل دار
عکس جدید مدل مانتو تابستانی کمربند دار و طراحی شده با نقش سنتی
عکس جدید مدل مانتو تابستانی با رنگ سبز و پارچه نخی طرح دار
عکس جدید مدل مانتو مجلسی تابستانی شیک و زیبا با پارپه گیپور کار شده
عکس جدید مدل مانتو تابستانی کتی شیک و زیبا با رنگ جیغ و طرح جدید
عکس جدید مدل مانتو اداری تابستانی ساده و شیک بدون طرح
عکس جدید مدل مانتو عربی تابستانی شیک و زیبا با پارچه گلدار و رنگ شاد
عکس جدید مدل مانتو اسپرت تابستانه شیک و زیبا با طرح گل رز
عکس جدید مدل مانتو شیک دخترانه تابستانی با طراحی خاص و شکیل
عکس جدید مدل مانتو تابستانی شیک و کار شده شبیه مدل پالتو با رنگ سبز
چه کلمه مظلومی است قسمت
همه نامردی ها را به عهده میگیرد
20 میدهم ، شاید هم 21 . . !
خیانت را در لباس عشق بازی کردن هنر میخواهد ،
که تو باهنری . . .
کاش ماه ،
همیشه پشت ابر بماند
نمی خواهم بدانم ،
شب مهتاب ،
بی من چه می کنی . . .
بیشتر از آنچه سزاوارش باشم بهم صدمه زدی
فقط به این خاطر که بیشتر از آنچه سزاوارش باشی
عاشقت بودم !
تا آخر عمر درگیرم خواهی بود
انکار نکن ؛ مقایسه تو را از پای در می آورد !
تعجب نکن که چرا هنوز فراموشت نکردم
آدمها ه?چوقت بزرگتر?ن اشتباهشونو فراموش نم?کنن
ه?چوقت !!!
کاش به جای دلم ، دستم را میشکستی که
نمک نداشت !
بدی آدم نمک نشناس اینه که
وقتی یاد کارایی که براش کردی میوفتی
به خودت بیشتر فحش میدی تا اون !
اونی که واسه تو ادعا میکنه
واسه با ما بودن دعا میکنه ، بـــــله !
آدم ها عوض نم?شن
فقط بعد از مدت? خود واقع?شونو نشون م?دن !
وقتی تنها شدم
فهمیدم قصه مادربزرگها درست بود
همیشه یکی بود یکی نبود …
زخم که میخورى مزه مزه اش کن
حتمانمکش آشناست
آن روز که مى شکستم
مى دانستم که از کاسه شکسته آب نخواهى خورد…
گناهش گردن خودش!
آن روز که حسرتش را خوردم روزه بودم…
درد داره که همیـــــشه
اونــی که تـو خیــالته، بی خیالتــــه…
هیس!
گوشم کر شد نامردی را مگر فریاد میزنند؟
زمانی که آسمان دلت از نامردی ها ابریست
به چشمانت اجازه باریدن نده که در خود شکستن
بهتر از در نگاه دیگران شکستن است
در برابر آن همه نامردی که در حقم کرد
سکوتم حرف قشنگی نبود …
به نامردی نامردان قسم جانا که نامردی
که نامردان خجل گشتند از بس تو نامردی
بسلامتی اونی که تو همه این نامردی
ما رو مرد حساب می کنه
مردونه حرف بزن مردونه بخند مردونه گریه کن
مردونه عشق بورز مردونه ببخش
مرد باش و هیچ وقت نامردی نکن
مخصوصا در حق کسی که باورت کرده و بهت تکیه کرده
به سلامتی مردایی که از پل نامردی نمیرن
ولی تو دریای مردی غرق میشن
از سیگار کشیدن هیچکس مرد نشد
اما از نامردی خیلی ها سیگاری شدن
دلم برای خودت که نه
ولی برای نامردی هات تنگ شده
تو این دنیای نامردی
بدنبال چه میگردی
نگرد، بیهوده میگردی
جوانمردی قدیمی شد
رفیقان عهد بشکستند
فقط تو ماه شبگردی
که بی منت جوانمردی
انان که بودنت را قدر نمیدانند
رفتنت را نامردی میخوانند
دلم از بی کسی غمگین است
ولی کویر تنهاییم را با بهشت پر از نامردی عوض نمیکنم
مادرم
مرا ببخش قرمزی چشمانم بخاطر سوزششان نبود
دلیلش گریه کردن برای نامردی بود که اسم خودش را “مرد”میگذاشت
مردان در مسیر عشق به وسعت نامتناهی نامردند
گدایی عشق میکنند تا وقتی که به تسخیر قلب زن مطمئن نیستند
اما همین که مطمئن شدند نامردی را در حد مردانگی انجام میدهند
خداجونم همه نامردایی که در حقم نامردی کردن رو می بخشم
چون محتاج بخشیدن تو هستم
ب سلامتیه قالی، که اجازه میده هر مرد و نامردی روش پا بزارن
اما باز از ارزشش هیچی کم نمیشه
مردانگی ات را
با غرور بی اندازه ات به دختری که عاشق توست ثابت نکن
مردانگی را زمانی میتوانی نشان دهی که دختری
با تمام تنهایی اش به تو تکیه کرده
و با تکیه به غرور تو به قدرت تو
در این دنیای پر از نامردی قدم بر میدارد
عشق موجی است که بر دریای نامردی شناور است
لاشه عاشقی ام سگ خور نامردی تو
آنقدر خون به دلش هست که هارت بکند
دلم از این همه نامردی مردمان این دیار
میگیرد
به سلامی اونایی که نامردی های زمونه
نامردشون نکرد
“عزیز بودن” جرم نیست
امتیازیست که “تو” در قلب من داری و “خیلی ها” ندارند
روزهایم را خیابان های شهر می گیرند
شب هایم را ، خواب های تو
“بیولوژی” هم نخوانده باشی ، می فهمی چه مرگم شده است !
تا گرمی آغوش تو هست
ایمان نمی آورم ، به آغاز فصل سرد . . .
گفتم به کام وصلت خواهم رسید روزی
گفتا که نیک بنگر ، شاید رسیده باشی . . .
بهونه براگریه زیادهس!
اما؛امان ازگریه های بی بهونه…
یک درآغوش کشیدن بیصدا
میتواند براى قلبى محزون هزاران کلمه معنى داشته باشد…
بسکه لبریزم ازتو میخواهم
چون غباری زخود فرو ریزم
رفته است و مهرش از دلم نرود
ای ستاره ها، چه شد که او مرا نخواست
ای ستاره ها، ستاره ها، ستاره ها
پس دیار عاشقان جاودان کجاست
فروغ فرخزاد
هدیه ای که برای تولد من آورده بود
یک تابلو بود که با خط درشت رویش نوشته بود :
زندگی پوچ و بی معناست
در صورتی که او همیشه به من می گفت :
تو تموم زندگی منی !
تا دنیا دنیاست بمون کنارم
من هیچ کی رو غیر تو دوست ندارم
تا دنیا دنیاست دل من فداته
اون دلی که عاشقه خنده هاته
یادمه که همیشه میگفتی :
برو من همیشه پشتت هستم
ولی هیچ وقت فکر اون خنجری که
پشتت قایم کرده بودی رو نمی کردم !
اگر تو نبودی زمین یک زیر سیگاری گلی بود
جایی برای خاموش کردن بی حوصلگی ها
شکسته های دلت را به بازار خدا نبر
خدا خود بهای شکسته دلان است
رنگ گل لاله رو لباته
دل در پی توست و چشم براته
من دوست دارم قد یه دنیا
روی سر ما عزیز تو جاته
دلت آیینه ی ایثار عشق است
نگاهت معنی بیدار عشق است
تو در آبادی دل خانه داری
تو را دیدن همان دیدار عشق
خیلی وقتها آدما برای اینکه رو قولشون وایسند
قولشون رو زیر پا میزارند تا بتونند روش وایسند !
آنکه دلی برای دوست داشتن به ما داد
کاش دلی هم برای تحمل دوری ها می داد
غریبه در حال عبور از جاده ای بی انتها بود
و زیر لب با خود می گفت :
جاده ی بیچاره
تو هیچوقت معنای عشق را نخواهی فهمید
و جاده در دل خود می گفت :
لعنت به این عشق
سال هاست که با التماس زیر پای تو افتاده ام
و برای برگشتت جاده شدم ولی تو هرگز نفهمیدی
میگن به کسی اس ام اس بده که راهش دور باشه
من به تو چی بدم که تو قلبمی ؟
ستاره در آسمان نقش زمینه
خودم انگشتر و یارم نگینه
خداوندا نگینم را نگهدار
که یار آخر و اول همینه
میگویم سلام ، هیچکس جوابم را نمیدهد
پس خدانگهدار می گویم شاید از سر اتفاق
یک نفر دست هایش تکان بخورد
جای خالیت تو دلم مرگ رو بهونه میکنه
تو نباشی روزگار منو دیوونه میکنه
بر آن سریم کزین قصه دست برداریم
مگر عزیز من ، عشق دست بردار است
کسی بجز خودم ای خوب من چه می داند
که از تو ، از تو بریدن چقدر دشوار است
مخواه مصلحت اندیش و منطقی باشم
نمی شود به خدا ، پای عشق در کار است
هر دیده که عاشق است خوابش ندهید
هر دل که در آتش است آبش ندهید
دل از بر من رمید ، از بهر خدای
گر آید و در زند جوابش ندهید
دیده در هجر تو شرمنده ی احسانم کرد
بس که شب ها گهر اشک بدامانم کرد
ماجرای دل دیوانه بگفتم با شمع
آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد
ما هرچی تلخی بود امتحان کردیم
ولی دیدم هیچ چیز تلخ تر از ندیدنت نیست !
صدایت برایم از عاشق بودنت می گوید
نگاهت برایم از محبت و دوست داشتن می گوید
اما بودنت گویا بهشت ماست
تو را من چشم در راهم شبان هنگام
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم
زندگی نیست به جز عشق ، به جز حرف محبت به کسی
ورنه هر خار و خسی زندگی کرده بسی
قلب تو هرجا باشد گنج تو هم همان است
پائولو کوئیلیو
به سلام ها دل نمی بندم
از خداحافظی ها غمگین نمی شوم
دیگر عادت کرده ام به تکرار یکنواخت دوری و دوستی خورشید و ماه
خدایا اگر سوزم سزا باشد
اگر دردم دوا باشد
ازین بدتر کجا باشد
که یار از من جدا باشد
و تو در هیاهو چه شادمانه خاموش کردی آخرین شمع را
و من در سکوت چه عاشقانه گفتم تولدت مبارک
تکرار حضورت گلبرگ هاى شقایق رابه سجده وا میدارد
و من سرمست از آمدنت ترانه بودنت رامى سرایم . . .
تولدت مبارک
وجود زیبایت وارد به دنیا میشود
هدیه سالروزش این آوا میشود
عاشقی چون من بی پروا میشود
در شعر تولد غرق رویا میشود
اینگونه سالی دگر از عمر تو آغاز میشود
تولدت مبارک
همیشه لبخند بر لبانت
عشق در قلبت
لطف در نگاهت
محبت در چهره ات
بخشش در رفتارت
و حق در زبانت جاری باشد
تولدت مبارک
الفبا برای سخن گفتن نیست ، برای نوشتن نام توست
اعداد پیش از تولد تو به صف ایستاده اند
تا راز زاد روز تو را بدانند
تولدت مبارک
این هدیه ی آسمانی چشمانت
دلبسته به شمعدانی چشمانت
ای عشق تولدت مبارک ، قلبم
تقدیم به مهربانی چشمانت
یک سبد احساس را با تو قسمت می کنم
در شب میلاد تو جان نثارت می کنم
عشق زیبای تو را رونق دل می کنم
با تو ای زیباترین احساس بودن می کنم
تولدت مبارک
امروز روز میلاد توست
و من در تب در کنار تو بودن میسوزم
من نیستم و تو بی من این روز را جشن خواهی گرفت
فقط لطفی کن و جای دل مرا خالی بگذار
تولدت مبارک
فرا رسیدن سالروز تولدت را
در گوش قاصدک های عشق و زندگی زمزمه خواهم کرد
تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند
آغاز بودنت مبارک
امروز به تو فکر می کنم
به زمانی که چشم گشودی
و آغوش زمان ضربان قلبش را با تو یکی نمود
دنیایم با تو آغاز شد
تولدت مبارک
و تو در هیاهو چه شادمانه خاموش کردی
آخرین شمع را
و من در سکوت چه عاشقانه گفتم
تولدت مبارک
شب میلاد تو ای دوست برای دل من
شب میلاد همه خوبی هاست
دل من امشب ازاین حادثه خوش لبریز
دامن افکارم
پر گل های خیال تو شده است
تک تک گل ها را یک به یک می بوسم
و به دل می دوزم
گرچه دوریم از هم
دلی از عاطفه لبریز و پر از عطر امید توشه ی راهت باد
روز تولدت
در دل خاک ترک خورده قلبم دانه ای احساس می کارم
می دانم دست های کوچکش را رو به خورشید وجودت می برد بالا
زیر سایه مهربانت قد کشیدم
تو را با هیچ خاکی دیگری قسمت نمی کنم
آغاز نگاه زیبایت مبارک
دیشب برای روز تولدت یک سبد ستاره چیده ام
تکه ای ازماه را و یک شاخه نیلوفر
تو متولد می شوی و من عاشق تر می شوم
تولدت مبارک
امروز هوا دوباره حس قشنگی داره
نم نم عشق و مستی از آسمون می باره
تولدت مبارک اگه قابل بدونی
رها از این تن می شم
این هدیه تولد پیشکش چشمای تو نازگل زیبای من
مثلِ گلِ یاسی برخوشه یِ دلِ من
عطرتو پیچیده درکوچه یِ منزلِ من
روز میلادت مبارک ناز گل خوشگل من
خدا را به خاطر خلقت وجودت پاکت سپاسگذارم
و برای سالروز آغاز زندگی تو خوشبختی بیشتر آرزو می کنم
ای روشنی گسترده
ای زیبایی محض
ای آسمان بی کران مهربانی
کلامی می آفرینم تا با تو سخن بگویم
سالروز زمینی شدنت مبارک
عزیزم
تماشای شفق در ماه زمستان
تماشای حضور لطیف توست
در دل معطر هستی
تولدت مبارک
در باغ جهان ، دلم گلی می جوید
امروز گل سپیده ات می روید
امروز دلم دل ای دل ای میخواند
چون میلاد تو را خدا مبارک گوید . . .
تولدت مبارک
به زبانی که توان گفت تورا می گویم
به زمانی که توان رفت تو را می جویم
جمله ها قاصر و عاجز ز بیانند ولی
بنده تبریک تولد به زمان خوشیت می گویم
عزیزم تولدت مبارک
ایشالا تا آخر عمر زنده باشی !
امشب چه شبی روشن و زیبا و مصفاست
احسنت، به این جشن دل انگیز که برپاست
گویا که گلی پای نهاده ست به گیتی
کز فرّ و شرف، آبروی جمله ی گلهاست
تولدت مبارک
میلادت ای دوست مبارک باشد
پیوسته دلت شاد سعادت باشد
هر سبز? سبز رنگ بهارت باشد
راهـت سپید راه عــدالـت باشد
چـــشـــم شــادی نگارت باشد
ایــــــزد پـشـت و پـناهت باشد
میلادت ای دوست مبارک باشد
دلـشاد ازین اهل جماعت باشد . . .
روز تولد تو روز نگاه باران
بر شوره زار تشنه بر این دل بیابان
روز تولد تو گویی پر از خیال است
یاس و کبوتر و باد در حیرت تو خواب است . . .
با من باشی دوست دارم
تنها باشی دوست دارم
امروز روز میلادته
هرجا باشی دوست دارم
تولدت مبارک
تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا
وجود پاکت اومد تو جمع و خلوت ما
تو تقویما نوشتیم تو این روز و تو این ماه
از آسمون فرستاد خدا 1 ماه زیبا
تولدت مبارک
دوباره روز تولدت رسید
روزی که غصه سراغم نمیاد
روزی که دستای تنهایی من
بیشتر از همیشه دستاتو میخواد
تولدت مبارک
وجود زیبایت وارد دنیا میشود
هدیه سالروزش این آوا میشود
عاشقی چون من بی پروا میشود
در شعر تولد غرق رویا میشود
اینگونه سالی دگر ازعمر تو آغاز میشود
تولدت مبارک
تمام لحظه های عمرم بدرقه نفس کشیدن توست
به دنبال کوچکترین فرصت بودم تا بزرگترین تبریک را نثار قلب مهربانت کنم
ورق خوردن برگ سبز دیگری از زندگی ات را تبریک میگویم
تولدت آذین زندگی ام باد
تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی
با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی
ببین تو آسمونا پر از نور و پرندس
تو قلبا پر عشقه ، رو لبا پر خندس
تولدت مبارک
تولدم مبارک نیست، شکسته قلب داغونم…
تو نیستی و من از دوریت، خودم رو مرده میدونم
تک تک ستاره های عمرت بلند و والا
باقی عمرت 1000 به بالا
امروز روز تولدته عزیزم
عزیزمی، دوستت دارم به مولا
زادگاه و تاریخ تولد هیچکس در هیچ نقشه و تقویمی نیست
چرا که ادما هر لحضه در تپش قلب کسانی که دوستشان دارند متولد میشوند.
آمده ای به دنیا، دل خوش شده شاپرک
این است صحبت من تولدت مبارک
امروز….. تنهایی من آغاز میشود
مات و مبهوت و منتظر….
و من میدانم او حتی..
تولدم را به من تسلیت هم نمیگوید!!
تولد تو تولد من است، من تمام طول سال بیدار مانده ام
که مبادا روز تولد تو تمام شود، و من در خواب بمانم
و نتوانم به تو بگویم، تولدمان مبارک!
در شب های خوشبختی تو سهم من تنهایی است
در دل من اما فقط آرزوی توست
تولدت مبارک . . .
امشب دامن تو پر از هدیه های کوچک و بزرگ می شود
اما من هیچ ندارم که به تو هدیه دهم
جز دلی که به من پس دادی
تولدت مبارک
صدای یک پرواز ، فرود یک فرشته
آغاز یک معراج ، و شروع یک زندگی ، تولدت مبارک . . .
همیشه به قداست چشمهای تو ایمان دارم چه کسی چشمهای تو را رنگ کرده است
چه وقت دیگر گیتی تواند چون تویی خلق کند؟ فرشته ای فقط در قالب یک انسان
فقط ساده می توانم بگویم تولدت مبارک
امیدوارم خوشبختی مثل شپش به جونت بیفته
و سلامتی مثل سگ پاچتو بگیره . . .
تولدت مبارک
برای روز میلاد تن من نمی خوام پیرهن شادی بپوشی
به رسم عادت دیرینه حتی برایم جام سرمستی بنوشی
برای روز میلادم اگر تو به فکر هدیه ای ارزنده هستی مرا
با خود ببر تا اوج خواستن بگو با من ، که با من زنده هستی . . .
تو وجودت واسه من یه معجزه ست
مثل تو هیچ کجا پیدا نمیشه
روز میلاد قشنگت می مونه
توی تقویم دلم تا همیشه
تولدت مبارک
برای تولد من جشن نگیرید
بگذارید باد شمع ها را خاموش کند
من همان روز تولدم مردم
دوباره روز تولدت رسید
روزی که غصه سراغم نمیاد
روزی که دستای تنهایی من
بیشتر از همیشه دستاتو میخواد . . .
تولدت مبارک
با تو ام کهنه رفیق :
یاد ایام قشنگی که گذشت
کنج قلبم گرم است!
آرزویم همه سر سبزی توست
تن تو سالم و روحت شاداب
آنچه شایسته توست خواهانم
دل یک دانه ی تو سبز و بهاری ، روزگارت خوش باد
میلادت ای دوست مبارک
مکانی برایت بهتر از دلم سراغ ندارم
تنگی اش را به بزرگی مهربانیت ببخش
عزیزم عیدت مبارک . . .